سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این هم شعری که من خیلی دوست دارم از خانم الهه میرزایی:

 

باشد ولی همیشه آبی رنگ، دستم به سمت دست شما بالا!

گیرم که لمس دست بلورینت، فردا مرا هوس بدهد اما...!

زیبا! بدان تلاقی باورها، باریدن همیشه باران نیست

آمیزش دو ابر سبب می شد، دریا پر از حباب شود شبها

آبی ترین حوالی یک بارش! آیا تو را خراب نخواهد کرد؟!

فکرش بکن! ببین چقدر سهل است! دستان ما شبی برسد بالا

اینکه هوا چقدر نفسگیر است، اینکه گریز از تو مرا دیر است

افزایش هجوم عطشناکی است، از باور حضور دو تا تنها

دنیا شبی به دور سرم چرخید، یا نه! سرم به دور زمین زیرا؛

چرخ عبور ریل حوادث را، آن شب نشد نفس بکشم حتی

... باشد تنت به رقص درآید از، تکرار موج موج غزلهایم

آبی ترین طنین تنم دستت، شاید شبی شعف بدهد ما را



کلمات کلیدی :
ن : امیررضا احرامیان پور
ت : 88/8/16:: 5:50 عصر
نظرات ( )
 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.